آش کشک عمه ته بخوری پاته نخوری پاته
سلام کیمیا بانو بفرمایین آش رشته.
هفته گذشته بدلیل هوس مامان شما خانم خانما از آش های عنبرون
جای همه نه خالی رفتیم آش خوری
خوب حالا چرا جای همه نه خالی؟
چون ما عصررفتیم برای خوردن آش .متاسفانه فروشنده آش ظهر را گرم کرد
وآورد من فهمیدم ولی چون مامانت با اشتها میخورد هیچی نگفتم
وباخودم گفتم حالا که بهش مزه کرده وبه دهنش خوشمزه اومده واز
راه دور تو دزفول حواسش به آش عنبرون بوده بزار نوش جونش بشه
وشما کیمیاجون اول خودتو به خواب زدی وبعداهم خیلی کم خوردی
ومرتب میگفتی
عمه عسل جون بییم شهی بازی (یعنی بریم شهر بازی )؟
خلاصه بعداز اونجا رفتیم پیش طاها جون که عکساشو برات گذاشتم
اونم روز ی بود یکی از روزهای خوب خدا......
حالا از این به بعددعات این باشه خدایا مشهد بده که انشاالله بیاین
مشهدواینقدر گرماوخاک دزفول اذیتتون نکنه
وبالاخره به هوای دوغ آبعلی کمی آش خوردی