وحالا..................
امروز 3روزه تو مشهدی چقدر فرق کردی باهم رفتیم آزادشهر مقداری راه رفتیم بمناسبت سال خرگوش یک غروسک خرگوش خریدیم تو خیلی خوشحال شدی اما تنبلی میکردی وراه نمی رفتی خسته شدیم گفتیم بریم کنتاکی تو کم خوردی چون ازگربه ای که تزدیک ما بود میترسیدی خلاصه شب خوبی دلشتیم چون نزدیک چهارشنبه سوری بود صدا ی ترقه که بلند میشد تو ذوق میزدی ومیگفتی اوه............. وما میخندیدیم الهی همیشه خندون باشی.......................
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی