نامه ای به تو
سلام عزیز دلم امیذوارم حالت خوب باشد منهم خوبم وملالی نیست جز دوری تو که آنهم امیدوارم به زودی زود دیدارها تازه شود
ای نامه که میروی به سویش از جانب من ببوس رویش
خوب دلم خواست مثل قدیم قدیما نامه بنویسم خوب چه میکنی امروز بعداز چند روز کاری گفتم تا آجی از کربلا میاد ومنم سرگرم مهمونی میشم یه حال واحوالی بپرسم قربون اون اداواطوارات که برای عمه عسل خوب داری ناز میکنی خودتم دلت تنگ شده که به هربهانه ای به من زنگ میزنی
صداقشنگ من آجی بیاذ ببینم بر کیمیاعسل چی آورده؟ به یادت روزنامه ای برداشتم وگفتم چشمم به اولین مطلبی که افتاد برات بنویسم
امروز روز شادی وامسال سال گل نکوست حال ما که نکو باد حال گل
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی