کیمیاکیمیا، تا این لحظه: 15 سال و 8 ماه و 19 روز سن داره
یلدایلدا، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 25 روز سن داره

فرشته زندگی ما kimiya omidetayebe

فرشته نویسنده وبلاگ هستم

سیب

1390/2/19 19:09
نویسنده : fereshteh joon jooni
343 بازدید
اشتراک گذاری

کیمیا جون این شعر رو که سروده ی فروغ فرخزاد هست و همچنین جوابیه آن سروده ی حمید مصدق رو جایی خواندم و خوشم آمد گفتم برای تو بذارم تا دیگران هم استفاده کنند 

 

من به تو خندیدم 

چون که می دانستم

تو به چه دلهره از باغچه ی همسایه سیب را دزدیدی

پدرم از پی تو تند دوید

و نمی دانستی باغبان باغچه ی همسایه

 پدر پیر من است

من به تو خندیدم

 تا که با خنده تو پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم

بغض چشمان تو لیک لرزه انداخت به دستان من و

سیب دندان زده از دست من افتاد وبه خاک

دل من گفت:برو

چون نمی خواست به خاطر بسپارد گریه ی تلخ تو را

 من رفتم و هنوز سالهاست که در ذهن من آرام آرام

 حیرت و بغض تو تکرار کنان

 می دهد آزارم

و من اندیشه کنان غرق در این پندارم

 که چه می شد اگر باغچه ی خانه ما سیب نداشت

سیب

تو به من خندیدی و نمی دانستی

من به چه دلهره از باغچه ی همسایه سیب را دزدیدم

باغبان از پی من تند دوید

 سیب را دست تو دید

 غضب آلود به من کرد نگاه

 سیب دندان زده از دست تو افتاد  به خاک

و تو رفتی و هنوز

سالهاست که در گوش من آرام آرام

خش خش گام تو تکرار کنان می دهد آزارم

و من اندیشه کنان غرق در این پندارم

که چرا باغچه ی کوچک ما سیب نداشت  

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

سارا
19 اردیبهشت 90 22:51
خیلی زیبا بود