روزی های خدا
کیمیای خوش روزی ام سلام
حواستو بده به من خوب گوش کن میخوام از روزی های حلالی که خدابرای تو
وهمه ی بنده هاش گذاشته حرف بزنم
ببین عسلم اون روزی که تو در دنیای دیگه ای بودی
وهنوز قدم رنجه نکرده بودی خدای مهربون برای
روزی حلال تو یک وسیله ای بنام بندناف قرار داد
تا توبوسیله ی اون تغذیه کنی وتودر عین ناتوانی
اونوبهترین وسیله ی رشدت پذیرفتی وبی چون
وچرا میخوردی ومی نوشیدی ودر کمال سلامت
رشد کردی تا زمانیکه دست تقدیر با آرامش کامل
تورو به این دنیا آورد وبلافاصله روزی حلالتردیگری
برای تو آماده شد وتوبامکیدن که ان راهم همان
خدایی که بفکر تغذیه ی توبود به تو آموخته بود
وتو بسان فرشته ای که از نهر کوثر مینوشد شروع
به خوردن کردی واین پدیده را نیز آموخته بودی تا
پس از آن باز روزی های حلال پشت سرهم وبنا
به قانون طبیعت پس از شش ماه شروع کردی
با پدرومادر هم سفره شدی چه لذتی دارد که
بچه ای با پدرومادر سریک میز یاسریک سفره
غذابخورد خداراصدشکروصدسپاس
وحالا که تو یک دختر سه ساله هستی بازهم
خدارابرای وجودسالم تو وبرای دادن دندانهایی که
میتواند غذابخورد وبرای همه ی وجودی که برسر
یک سفره با ما می نشینی سپاسگزارم که روزی
حلالی را که خداوند به همه ی ما عنایت میفرماید
با هم تناول میکنیم وپس ار آن قدر نعمتهایش را
میدانیم خدایا ما اگر بنده های قدر نشناسی باشیم
تو خدای مهربانی هستی که به ما بیشترازآنکه
شایستگیش را داشته باشیم نعمات فراوانی
عنایت میفرمایی
تورا هزاران بار شکروسپاس............