بازگشت از کربلا(قسمت اول )آغاز سفر
سلام کیمیاجان .کیمیای کربلا دیده
کیمیای ....
بی معطلی بگویم تو را با خود برده بودم نه خیالی که در قابی از خاطراتی که از کربلا رفتن تو داشتم تو را همراه خود بردم
بله یک روز جمعه یعنی 16 فروردین که سفر را با هواپیما به قصد بغداد شروع کردم وپس از سه ساعت واندی تو فرودگاه بغداد پیاده شدیم
ما یک سفر 25روزه را چهارنفری بطور آزاد وبا خرج خودمان شروع کردیم بدون هیچ ترسی وبه امید اینکه خود حسین فاطمه همه جا یاورمان خواهد بود
برات بگم که همه چی اعم از برنج وگوشت قرمه شده وسبزیجات خشک وحبوبات وروغن وادویه همه ساکهایمان را پرکرده بود
انگار که اردویی یکماهه میرویم ولی با قصد زیارت نه تفریح .
ادامه دارد ها...........
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی