فرشته زندگی ما kimiya omidetayebe

 تو امسال سیزده بدر راکنار رود کارون تو شهر دزفول همراه عزیز وعمه معصومه وعمه مائده وبقیه بروبچه ها میگذرونی ماهم تو مشهد     راستی چشمت روشنن امشب عموحمید وزن عمو وزینب حون از مکه میان حتما بری استقبالشون جای مارو خالی کن  ویک دسته گل قشنگ براشون ببر وزیارت قبول از طرف عمه عسل بگو وخوش بگذره مواظب خودت باش ...

  جالبه نه؟> تودرست 2روزه که کلمه آسانسور را یاد گرفتی وبیش از 50 بار برای من گفتی اما با این تلفظ (آ سان س و ) وبرای اینکه تو درست بتونی بگی مرتب میگم باز گفتی؟ وتو باخوشحالی دوباره تکرار وتکرار وخنده های بانمک .................... ...

  lمیدونی عزیز د لم پسرهاتاوقتی که ازدواج کنند پسر خانواده اند اما شما ذخترها تا آخر عمر دختر پدرومادرید  پس یادت باشه که براشون سنگ تموم بذاری و تامیتونی با کسب رتبه های غلمی بالا زحمتاشونو جبران کنی وبراشون افتخارآفرین باش این گل تقدیم به باادب ترین دختر دنیا کیمیاحون عزیزم ...

 الهی روزی برسه که عروسیتو ببینیم  ...

  سال2000که بشه ماکه نیستیم ببین چه خواهد شدبرای خنده اش گفتم عزیزم تو به دل نگیر مهم اینه که فعلا اززندگیمون لذت ببریم وسالم باشیم ...

رفتی سفر برو بسلامت به خدا میسپارمت  آن سفرکرده که صد قافله دل همره اوست    هرکحاهست خدایا بسلامت دارش ...

  ,,,,وای خدای من چقدر خوش گذشت یکشنبه 7فروردین باتو رفتیم طرقبه ماشالله به اونهمه انرزی که توداشتی کیمیاجون ازتاب بازی وتوپ بازی واستخر توپ وای ............. ماشالله .....الهی شکر که تنت سالمه وتاخواستی بازی وشادی کردی نفسم به ما هم درکنار تو خوش گذشت روز بسیار عالی داشتیم    قربون اون شکل ماهت چرا ناراحتی میخوای از پیش عمه عسل بری ناراحتی اومدی واسم عمه عسل را برام گذاشتی ورفتی قربون اون خنده های عمیقت بشم ناز گلم منم جندوقت دیگه میام پیشت فعلا برو به امید خدا...........دیگه مثل امروز از گربه نترسی عزیزدلم گربه نازه ملوسه  ...

براسا س شعری از سهراب سپهری،من کیمیا کاشی اهل مشهدم روزگارم بد نیست تکه نانی دارم ،اما من پرهوشم پرجنب وجوشم به اندازه ی یک دنیا شوروحال،من مادری دارم اهل ایمان وپدر نیز، ،وخدایی که دراین نزدیکی برکتی میدهد هرروز بر سفره ی ما،ما مسلمانیم قبله ی ما کعبه، خانه امن الهی وکتابمان قرآن است که هرروز در خانه مان تلاوت میشود جانماز مادرم زیباوپراز نور است وپدر نیز اهل دعاست اوسر سجاده خویش همه را دعا میکند اوبرای فرج مولامان هرروز دعا میخواند پدرم هرروز برای لقمه ونان حلال در شرکت را با نام خدا میگشاید ومادر پس از رسیدن به امور خانه مراباخودبه کلاس قرآن میبرد من نیز سجاده کوجکی دارم که روبه قبله میگشایم وهمراه او یک نماز متبلور میخوانم من نمازم...

 کیمیاجونی نازنازی من ،چشمت روشن امروز باباامید به فاصله 15روز بعداز شما اومده مشهد خوشحال شدی ودیگه مارو تحویل نمیگیری ماهم خوشحالیم عزیزم  هوای بهاری وآفتابی بهترین فرصته که بریم طرقبه وشاندیز دو جای خوش آب وهوای مشهد  بریم سرزمین عجایب توالماس شرق بریم کوهستان پارک جونم برات بگه بریم حرم امام رضا(ع) بریم پروما خلاصه خیلی برات برنامه دارم الهی بهت خوش بگذره تو کوهسنگی ازت عکسای خوشگل بگیرم ویه آلبوم قشنگ درست کنیم انشاالله  امروز پشت سرهم به من میگفتی عمه عسل عمه عسل قربون اون شکلت بشم تو عسلی عزیزم اصلا توخودت شکلاتی ...