کیمیاکیمیا، تا این لحظه: 15 سال و 8 ماه و 2 روز سن داره
یلدایلدا، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 8 روز سن داره

فرشته زندگی ما kimiya omidetayebe

فرشته نویسنده وبلاگ هستم

بدون عنوان

  خدایا ازتو می خواهم دلش همیشه شاد لبش پرخنده وپرحوصله وپرجنب وجوش باشه از غمها بدور باشه فقط بگه وبخنده وبخندونه  الهی ...
2 فروردين 1390

کمی تاقسمتی نصیحت

  افکار ملل موفقيت برای اشخاص کم ظرفيت مقدمه گستاخی است.    ايتاليايی   انسان موفق لاقيد نيست وانسان لاقيد موفق نيست.     چينی آينده به کسی تعلق دارد که می داند چگونه منتظر نشيند.      روسی با مردی که نمی توانی مغلوبش کنی دوست شو .      آمریکایی اگر می خواهی از شر کسی راحت شوی به او پول قرض بده  .   مجارستانی اگر تماشای قوس و قزح مجانی نبود خیلی زیباتر به نظر می رسید .    نگرویی از جغد متابعت نکن چون تو را به ویرانه خواهد برد .     مصری خاکی شو پیش از آنکه...
2 فروردين 1390

بدون عنوان

کیمیاجون خوشحالم که در اولین روز شروع پیوند تو بادوستانت مامان آنیسا جون تو رو مورد لطف قرار دادند متشکریم باشد که این حرمت گذاشتن ها باب دوستی برای شما نی نی های ناز وقشنگ در آینده  باشد انشاالله خدایا نی نی هایمان را که جوانان اینده کشورمان هستند را یاری فرما که از دریا  درس خروش بگیرند   و از اسمان درس پاک زیستن و ا قیانوسها را با رنگین کمان فرش کنن د و خورشید را در قاب پنجره اتاقشان بگذارند.         ...
2 فروردين 1390

بدون عنوان

کیمیاجون  :  زمانی که در مکه ودر حج واجب بودم خواب دیدم که تو بصورت نعمتی به جمع ما خواهی پیوست وبرای ما شور وشعف وشادمانی به ارمغان میاری دیگه داشتم بال وپر در میاوردم بخصوص اینکه حتسیت توهم مشخص شده بود خدایا شکرت برای آمدنت لحظه شماری ها شروع شد آخه تواولین نوه خانواده مامان وجهارمین نوه خانواده بابا بودی شمارش معکوس شروع شد   عمه جون جونی هم همینطور خلاصه باکلی سلامو صلوات هشتم شهریور توبیمارستان 17شهریور پاتوگذاشتی روچشممون زندگی رتگ دیگه ای گرفت شادی ها جندبرابر شد وازهمه مهمتر اینکه برای بعضی ها ازجمله بابابزرگ مامانی دایی جونا لقب جدید آورده بودی همه خوشحال وسیل کادو وجشم روشنیها سرازیر  عزیزم بایدبگم که تو خاله ن...
2 فروردين 1390

بدون عنوان

  ,,,,,,,,,,,,,, وای جانمی جان چه حال وهوای خوبیه دم عید وسال نو وهوای بهاری ودیدن گل روی ماه تو  خدایا تورا سپاس  یامقلب القلوب والابصار        یامدبراللیل والنهار  یامحول الحول والابصار       حول حالنا الی احسن الحال ...
27 اسفند 1389

بدون عنوان

  کیمیاحون نزدیک سال نو باید دلمونو تکون بدیم یعنی دل تکونی کنیم تاوجودمون پاک بشه وبریم به استقبال سال نو  قربون اون شکل ماهت  سال نو بر تو عسل عمه مبارک نفسم تو عسلی نه من که به من میگی عمه عسل  ...
25 اسفند 1389

وحالا..................

 امروز 3روزه تو مشهدی چقدر فرق کردی  باهم رفتیم آزادشهر مقداری راه رفتیم بمناسبت سال خرگوش یک غروسک خرگوش خریدیم تو خیلی خوشحال شدی اما تنبلی میکردی وراه نمی رفتی خسته شدیم گفتیم بریم کنتاکی تو کم خوردی چون ازگربه ای که تزدیک ما بود میترسیدی خلاصه شب خوبی دلشتیم چون نزدیک چهارشنبه سوری بود صدا ی ترقه که  بلند میشد تو ذوق میزدی ومیگفتی اوه............. وما میخندیدیم  الهی همیشه خندون باشی....................... ...
21 اسفند 1389

دلنوشته هایم با تو

 کیمیاجون میدونی تو یک بجه مسلمونی تو  دردامن مادری پاک نمازخوان پرورش یافنی پدر ت هم اهل نماز ومسحد است افتخارمون اینه که تو سالم پاک وبیگناهی ومیتونی برای همه دعا کنی امروز که تورو بعداز شش ماه دیدم دلم بازشد به این فکرافتادم ازخودت بگم تو در یک روز تابستانی بدنیا اومدی وجشم همه مونو روشن کردی توبه لطف خدا پس از گذروندن چندروزی در بیمارستان شادی روباخودت به همه خوته ها آوردی زمان چه زود میگذره انگار همین دیروز بود وحالا تو یک دختر دوساله ای هستی که امیدوارم وقتی به سن تکلیف رسیدی همیشه دخترنماذخون ومسلمون واقعی باشی اهل تقوی واهل ایمان وفقط توکلت به خدا باشه راستگویی وامانتداری وکمک به ذیگران سرلوحه کارت باشه احترام به همه بخصوص...
18 اسفند 1389